به گزارش تحلیل گران آهن اینفو؛ پس از حدود دو هفته تعطیلی بازارهای مالی در پی تشدید درگیری ها میان ایران و اسرائیل، در اواسط تیرماه بازارها فعالیت خود را از سر گرفته اند؛ این در حالی است که بر خلاف انتظارات برخی از فعالان، این بازگشت چندان پرقدرت و امیدوارکننده نبود. از طرفی بازار سرمایه با رنگ قرمز باز شد و همچنان تا امروز به صورت قرمز ادامه دار بود. همچنین هیچ حمایتی از سوی حقوقی ها یا نهادهای بزرگ مالی دیده نشد؛ از این رو صف های فروش با ارزش بیش از 30 همت شکل گرفت و نشانه هایی از آغاز یک موج خروج سرمایه از بازار بورس به چشم خورد.

سرمایه‌ گذاران خرد و حتی برخی از فعالان بزرگ بازار، محتاط ‌تر از همیشه رفتار می ‌کنند و در حال بررسی مقصد بعدی سرمایه ‌های خود هستند. با توجه به شرایط فعلی، به نظر می ‌رسد که ابهام، بی ‌اعتمادی و نبود نقدینگی سه ضلع اصلی رکود فعلی در بورس ایران باشند. نکته قابل تأمل این است که بازار در وضعیتی قرار گرفته که نه تنها پول در گردش کافی برای شکل‌ گیری روندهای مثبت وجود ندارد، بلکه افق سیاسی و اقتصادی نیز آن ‌قدر مبهم شده که تصمیم ‌گیری بلند مدت برای اکثر سرمایه‌ گذاران به یک دغدغه تبدیل شده است.

از یک سو هیچ قطعیتی درباره آینده تنش های نظامی و سیاسی وجود ندارد و از سوی دیگر، بدنه فعال بازار نیز از نبود شفافیت، نوسانات لحظه ای قیمت ها و تصمیم های غیر منتظره در حوزه های اقتصادی و سیاسی آسیب می بیند. در چنین فضایی دو سناریوی عمده پیش روی بازارها مطرح است.

ابتدا، سناریوی حرکت به سمت مذاکره که احتمال آن از دید بسیاری از تحلیلگران حدود ۷۰ درصد در برابر ۳۰ درصد برای تقابل نظامی یا افزایش تنش ارزیابی می ‌شود. در صورت تقویت مسیر گفتگو، ممکن است توافقات غیررسمی و پشت‌پرده‌ ای میان ایران و برخی طرف ‌های بین‌المللی شکل بگیرد که بتواند فضا را از نظر روانی تا حدی آرام کند، اما این وضعیت الزاماً به معنی صعود قدرتمند بازار نخواهد بود. معمولاً در چنین شرایطی، بازار به حالت نوسانی در آمده و به جای رشد پیوسته، شاهد رفت و برگشت‌ های قیمتی خواهیم بود. در واقع بازار با احتیاط حرکت کرده و هر نشانه ‌ای از بی‌ ثباتی می ‌تواند روند آن را معکوس نماید.

سناریوی دوم اما بسیار شکننده‌ تر به نظر می رسد. در صورتی که اتحادیه اروپا مکانیزم ماشه را فعال کند و فضای سیاسی و اقتصادی کشور به سمت افزایش فشارهای بین ‌المللی و احتمال تقابل بیشتر پیش برود، بازارها ممکن است وارد فاز رشد موقت شوند، اما این رشد بیشتر ناشی از حرکت هیجانی سرمایه ها به سمت بازارهایی مانند ارز، طلا و مسکن خواهد شد و بازتاب واقعی از بهبود شرایط اقتصادی یا اعتماد به بازار سرمایه به وجود نخواهد آمد. این شرایط بورس ایران احتمالاً همچنان در وضعیت کم ‌رمق باقی خواهد ماند و نقدینگی به سمت بازارهای موازی کوچ می کند.

مهاجرت سرمایه‌ ها به سمت بازار ارز و طلا در شرایط فعلی چندان عجیب نیست. در فضای عدم اطمینان، سرمایه‌ گذاران به‌ طور طبیعی به دنبال پناهگاه‌ های امن‌ تری برای دارایی‌های خود هستند. طلا و دلار به‌عنوان دو بازار سنتی و قابل پیش ‌بینی ‌تر، اولین مقاصد این سرمایه‌ های مهاجر هستند.

اما نباید فراموش کرد که افزایش تقاضا در این بازارها نیز به‌ سرعت بر سایر بخش‌های اقتصاد تأثیر می ‌گذارد. رشد قیمت دلار و طلا تنها یک عدد یا نمودار نیست؛ بلکه زنجیروار باعث افزایش قیمت ‌ها در سایر کالاها، خدمات و حتی هزینه ‌های تولید می ‌شود. این اثر دومینویی به ‌خصوص در شرایط رکود تورمی می‌ تواند تبعات جبران ‌ناپذیری داشته باشد.

واقعیت این است که بازارها در شرایط فعلی بیش از هر زمان دیگری نیازمند سه عنصر حیاتی یعنی پول، ثبات و صداقت می باشند که نبود هر کدام می تواند تصمیمات اقتصادی را پرریسک، ناپایدار و کوتاه مدت جلوه دهد. از طرفی دیگر فعالان اقتصادی، سرمایه گذاران و حتی مردم عادی روز به روز نسبت به اخبار، وعده ها و چشم اندازهای رسمی بدبین تر می شوند. این فضای بی ‌اعتمادی به ‌تنهایی می ‌تواند سرعت گردش پول را کاهش دهد و کل سیستم مالی را دچار رکود کند.

در چنین شرایطی، بسیاری از کارشناسان اقتصادی هشدار می‌دهند که تصمیم‌ های هیجانی می‌ توانند پرهزینه ‌ترین انتخاب ممکن باشند. کسانی که صرفاً بر اساس شایعه، موج‌ های خبری یا جو روانی بازار خرید و فروش می‌ کنند، بیشترین آسیب را می‌ بینند. تجربه ‌های گذشته نشان داده که نوسانات شدید، معمولاً در کوتاه‌ مدت به نفع سفته‌ بازان و نوسان‌ گیران است، اما در بلند مدت سرمایه‌ گذاران واقعی و تحلیل ‌محور را فراری می‌ دهد؛ بنابراین آن‌ چه در این شرایط اهمیت دارد، حفظ آرامش، تحلیل دقیق اخبار، و پرهیز از رفتارهای عجولانه است.

در نهایت باید گفت که «تصمیم درست، در لحظه‌ ی درست» تنها راه عبور هوشمندانه از بحران های جنگ و پیامدهای اقتصادی می باشد. در حالی که مسیر اقتصاد ایران در حال حاضر پر از پیچ‌ و خم، ابهام و گاهی ناامیدی است، اما همچنان فرصت ‌هایی در دل همین ناپایداری ‌ها وجود دارد. سرمایه‌ گذاری با آگاهی، بررسی چند جانبه شرایط سیاسی و اقتصادی و مدیریت ریسک همگی می‌ توانند به پایداری سرمایه ‌ها کمک کنند. اقتصاد ایران، هرچند خسته اما همچنان زنده است و در انتظار یک تصمیم درست از سوی فعالان اصلی ایستاده است.